نوشته های روزانه من

نویسنده رادیو

نوشته های روزانه من

نویسنده رادیو

نوشته های روزانه من

نوشته های خودم و مطالبی که دوستانم مینویسند و مفید است را در این جا با شما به اشتراک میگذارم.

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

اندر مصائب ازدواج

قدیم اصلا ازدواج کردن این جوری نبود . شما میرفتی تو یه خونه ای واسه امر خیر ، دست خالی برنمیگشتی بیرون . بالاخره یکی رو بهت میدادن بری.
حتی اگه دخترهم نداشتن باز نا امید از در اون خونه نمیومدی بیرون .
یه بار با بچه ها تو کوچه فوتبال بازی میکردیم، توپ افتاد تو خونه همسایه. رفیقم رفت توپ رو بیاره ، برگشتنی با یه توپ پلاستیکی و همسرش از خونه اومد بیرون .

چگونه در ایران با خودمان مهربان باشیم؟؟؟

چندوقت پیش یه مطلبی میخوندم در مورد مهربان بودن با خود، راهکارهای روانشناسانه ای که تو اون مقاله ارائه شده بود به نظرم یکمی برای فرهنگی ایرانی ناشناخته اومد، در حدی که مطمئنم اگه اون راهکارها رو انجام بدیم اتفاقات جالبی میفته که تو ادامه این متن به اونا اشاره کردم.

– وقتی از یه چیزی ناراحتین وانتون رو پر کنید از آب داغ، تو آب یه عطر خوش بود بریزید، تو وان ریلکس کنید، بعد یه هات چاکلت داغ واسه خودتون درست کنید، سر و پاهاتون رو بدین ماساژورتون ماساژ بده و آخرش هم برید تو اتاقتون شمع روشن کنید و یه موزیک شاد بذارید و باهاش بیاید وسط ریتم بگیرین…

آخه مرد حسابی من تو این وضعیت اقتصادی و تو این گرونی ، اینترنت از کجا پیدا کنم یه موزیک شاد دانلود کنم که ریتمیک هم باشه؟

نقد و بررسی فصل آخر بازی تاج و تخت (گیم آف ترونز)

game of thrones

پس از 10 سال بهترین سریال تاریخ از دید مردم (البته به جز فصل هشتم این سریال) به پایان رسید .

هر کس قسمتهای اولیه این سریال را ببیند وقتی لرد بیلیش خنجر را روی گلوی ند استارک میگذارد ، میفهمد که در این سریال هیچ چیز قابل پیش بینی نخواهد بود و قرار نیست هیچ انسان خوبی برنده بازی تاج و تخت باشد.

در طول سالها شخصیتهای سریال به کرات از عرش به فرش رسیدن و دوباره بلند شدن را تجربه کردند و هر بار با به زیر کشیده شدن هر کدام از آنها ما نیز نفسمان پشت تلویزیون های چند اینچیمان حبس میشد و دوباره با به عرش رسیدنشان از زمین بلند میشدیم.

البته همه این ها را تا فصل یکی مانده به آخرش تجربه کردیم.

اگر در خاطر داشته باشید سالهای پیش سریالی از شبکه سه سیما پخش میشد به نام هوش سیاه که در این سریال با قاتلی سر و کار داشتیم که شخصیتی باهوش داشت و همیشه یک گام از پلیس ها جلوتر بود.

بیشتر از اینکه از او بدمان بیاید به این فکر میکردیم که این بار چطور میخواهد با خلاقیت خود از دامی که پلیس برایش پهن کرده است بگریزد. صد البته که هربار هوشمندانه تر از گذشته از پس پلیس بر می‌آمد و جهان قصه را با جنایاتش مشوش تر میکرد.